مسعود زمانی مقدم
فیلم دختر» هشتمین فیلم بلند رضا میرکریمی در مقام کارگردان است. بهطورکلی، فیلمهای او به لحاظ محتوا و فرم ساده و بیپیرایه هستند. فیلم دختر نیز فیلمی ساده با فضایی آرام است ولی نسبت به دیگر فیلمهای میرکریمی، تم داستانی بیشتری دارد. در سکانس نخست، فیلم با گفتگوی دوستانه چند دختر در کافیشاپ شروع میشود. آنها در باب آزادی صحبت میکنند درحالیکه نظراتشان باهم متفاوت است. نحوه رفتار و حرفهای آنها بیشتر متناسب با دختران دبیرستانی است، درحالیکه این دخترها لیسانس دارند. در این قسمت مشخص نمیشود که شخصیت اصلی فیلم چه کسی است و چهره شخصیت اصلی فیلم (ستاره) در این سکانس نشان داده نمیشود و این تمهید تماشاگر را در تعلیق نگه میدارد و ازاینرو میتواند نکته مثبتی به لحاظ کارگردانی باشد. بهطورکلی سکانس نخست تماشاگر را جذب میکند.
فیلم را میتوان به سه قسمت تقسیم کرد: قسمت اول بر اساس رابطه دختر و پدر و تنشهای میان این دو بر مبنای تفاوت نسلی است. این قسمت از اول فیلم شروع میشود و تا زمانی که پدر به دختر تند میشود و دختر فرار میکند ادامه مییابد و قسمت دوم از همین لحظه آغاز شده و تا هنگامیکه پدر به نزد خواهرش (عمۀ دختر فیلم) میرود طول میکشد. در قسمت دوم، فیلم کاملاً بر پدر متمرکز میشود. قسمت سوم با ورود عمه به فیلم شروع میشود و تا پایان فیلم ادامه مییابد. این قسمت نیز حول رابطه عمه و پدر و گرهگشایی مشکلات آنها میچرخد و نقش دختر در این قسمت کمرنگتر میشود.
در سکانس دوم دوربین بر لاک زدن دختر زوم میکند که این میتواند نشانی از ارزشهای غیرسنتی دختر باشد. در همین سکانس دختر (با نام ستاره و با بازی ماهور الوند) میگوید: با بابا نمیشه حرف زد» و این نخستین تقابل نگرش بین پدر و دختر است. افزون بر این، در همان اوایل فیلم مشخص میشود که پدر (با نام احمد و با بازی فرهاد اصلانی) مردی سنتی و درستکار است که در کارش متعهد و خوب است و در خانواده (در مقابل برادر و بچهها و زنش) اقتدار دارد. بهطور مثال برادر را از ماشین بیرون میاندازد، در سکانس چهارم نیز، با رفتن دختر به مهمانی شدیداً مخالفت میکند و تعارض پدر و دختر بهطور آشکار در اینجا هویدا میشود.
بهطورکلی، میتوان فیلم را نه فیلم دختر که فیلم پدر دانست. چراکه شخصیت محوری فیلم پدر است و دیگر شخصیتها هستند که با او مشکل دارند. افزون بر این، فیلم به خانواده میپردازد و بر اختلال در روابط خانوادگی به دلیل سلطه پدرسالاری و اقتدار مردانه تأکید دارد. دختر در جایی از فیلم به دوستش میگوید: بابای من از وقتی رفتیم دبیرستان اخلاقش عوض شد، سختگیرتر شد. به خدا کوچیک بودیم خیلی همهچیز خوب بود و باهامون رفیق بود. الان فکر می کنه دخترها فقط باید به باباشون بگن چشم. از نظر اون من نه سلیقهای دارم و نه می تونم نظری بدم . فکر میکنه هر چی خودش بگه درسته و هرچی ما بگیم غلطه . نمیخواد قبول کنه ما بزرگ شدیم».
بهعلاوه، سکوت ستاره در پاسخ به پرسشی که از او میشود، پیام اصلی فیلم را مینمایاند. درواقع، اقتدار و استبدادِ پدر توان تصمیمگیری را از ستاره گرفته است. در میانه فیلم و در همین رابطه ستاره رو به دوستش میگوید: راستش من فقط به خاطر تو نیومدم، میخواستم یه بارم که شده خودم تصمیم بگیرم». پس میتوان گفت، وقتی ستاره بدون اجازه پدرش به تهران میآید. علیه مردسالاری شورش میکند.
از هنگامیکه ستاره از با پدر در ماشین حرفش میشود و دست به فرار میزند، فیلم بر پدر متمرکز میشود. و پدری که تا این لحظه با اقتدار سکوت میکرد به دلیل شورش دخترش علیه او مجبور به حرف زدن و تأمل کردن میشود. از این پس وضعیت پدر گرهگشایی میشود. پدر در جواب پلیس میگوید که فامیلی در تهران ندارد و این نشان میدهد که ش (عمه دختر با بازی مریلا زارعی) قطع رابطه کرده است. همچنین، ظاهراً او با برادرش که در جنگ شهید شده است نیز قطع رابطه کرده بود. البته این موضوع بهطور مبهم نشان داده میشود زیرا پلیسها به یک رزمندهای در زمان جنگ اشاره میکنند که چهرهاش شبیه احمد است و نام خانوادگیاش نیز همینطور. ولی احمد نسبت خودش با او را انکار میکند. درحالیکه عکس او در خانه خواهرش دیده میشود.
بههرحال، احمد متوجه میشود که ستاره پیش عمهاش رفته است پس مجبور میشود به دیدار خواهرش برود. ازاینجا به بعد رابطه گرهگشایی عمه و پدر شروع میشود. البته احمد ش رابطه سردی دارد. درآوردن وسایل نو و همینطور وجود سوسک مرده در ظروف نشاندهنده این است که خواهر مدت زیادی است با فامیل در ارتباط نیست. که بعداً معلوم میشود که دلیل آن اقتدار برادر بوده است. البته لازم به ذکر است که گره خوردن داستان دختر و عمه در فیلم از نقاط قوت فیلمنامه است زیرا موجب ایجاد موقعیتی موازی میشود تا بتوانیم بهواسطه آن شخصیت پدر را بهتر بفهمیم.
در ادامه تنش بین عمه و پدر خود را در بحثی که میان این دو شکل میگیرد شروع میشود. عمه به پدر با بغض میگوید: من خواهرت بودم، ولی هیچوقت همراهم نبودی، توی عروسیم نبودی، توی تنهاییم نبودی، الانم توی جداییم نیستی. تو خیلی برای من زحمت کشیدی ولی من خوشبخت نبودم . ترسیدی ستاره هم مثل من بشه، احمد خوب میدونی چه بلایی سرمن آوردی، احساس گناه می کنی». یا در جایی دیگر به ستاره میگوید: بهت حسودیم می شه چون احمد دنبالت راه افتاد و نگرانته» درحالیکه احمد این کار را برای او نکرده بود چراکه در برابر احمد لب به اعتراض میگشاید: تو برادری کردی در حق ما؟ یا وقتی غلطی کردم گذاشتیم به امان خدا؟»
باری، اواخر فیلم پدر و دختر آشتی میکنند ولی عمه عقدهگشایی میکند. در نمای پایانی فیلم پدر برای نصب دودکش به پشتبام میرود و در زیر بارش برف، که میتواند نمادی از بخشوده شدن او باشد، تأمل میکند و دچار بغض میشود. و این صحنه با صحنه قبلی هماهنگی دارد که در آن عمه به ستاره میگوید: هیچکس خانواده آدم نمی شه» و دختر هم با عذاب وجدان میگوید: بابا گناه داره!».
بههرحال، فیلم نگاه سنتی نسبت به دختران را نقد میکند. نگاهی که با وجود ورود مدرنیته در جامعه ایران بازهم وجود دارد. درواقع، فیلم قصد دارد نگرش مردسالارانه جامعه سنتی ایران را به چالش بکشاند. یکی از ویژگیهای خوب فیلم، بازیگری است؛ بهویژه بازی فرهاد اصلانی و مریلا زارعی. همچنین، لهجه جنوبی شخصیتهای فیلم خوب از آب درآمده است. وجود رابطه عاطفی دختر با تراشکار شرکت نفت نیز نشان از بروز رفتارهای غیرسنتی بین دختر و پسر در جامعه پساسنتی دارد. همچنین، بیماری تنفسی او در نمایش نگرانیهایش نقش تشدیدکنندهای دارد و مظلومیت او را بیشتر نشان میدهد.
البته لازم به ذکر است که استفاده از لانگشات در این فیلم تحمیلی است و متناسب با فضای فیلم نیست. همچنین، قسمتی که پدر از آبادان به تهران میرود بسیار طولانی و اضافی است و کارکردی در پیشبرد داستان ندارد و به نظر میرسد صرفاً جهت گرفتن نماهای لانگشات بصری تعبیه شده است که آنهم تحقق پیدا نکرده است چراکه ما در این قسمت فیلم شاهد هیچ زیبایی بصری نیستیم. افزون بر این، یکی از نکات مثبت فیلم این است که از مد دوربین روی دست که این روزها در سینمای ایران عمدتاً بدون توجیه منطقی مورداستفاده قرار میگیرد، پیروی نکرده است. به قول میرکریمی دوربین روی دست به تب عمومی تبدیل شده و اغلب فکر میکنند تا این کار را نکنند فیلمهایشان واقعی نیست. در آخر باید گفت که کمپوزیسیون خوب تصویر هم در نوع خودش جالبتوجه است و موجب شده است که فیلم دختر فیلم چشمنوازی نیز باشد.
جوانان و اضطرابِ زیستن در جامعۀ ایرانی
فیلم ,پدر ,دختر ,میشود , ,ستاره ,است که ,است و ,میشود و ,شروع میشود ,پدر و ,بازی فرهاد اصلانی
درباره این سایت